+دست مرا از دورهای دور میگیری...

خاموش گریه میکنم بر سینه ی دیوار...

+نفرین به این وجدان بیهودم...ای کاش من خودخواه تر بودم...

+چرا یک شب فراموشی نمی گیرم؟...

+حالم این روزا حال خوبی نیست...شکل حال ژوکوند بی لبخند...

+من سفر کردم از ترانه شدن...کوچ کردم به سرزمین سکوت...

+رستمن...قاتلای سهرابی که به ساز اونا نرقصیده...

+من یادگاری پس نمیفرستم...من یادگاری پس نمیگیرم...

+بارون...

نظرات شما عزیزان:

maryam

ساعت18:41---1 فروردين 1393

حس کن مرا در دوستت دارم در گوشت/حس کن مرا در شیطنت هایم در آغوشت/حس کن مرا در آخرین سطر از تشنج هام/حس کن مرا حس کن مرا که مثل توتنهام.........
پاسخ: ....................

maryam

ساعت10:06---26 اسفند 1392

ستاره باروون کن و داغون کن و بیا حالم و دگرگون کن و برو....

دیوونه بازی کن و نازی کن و بیا باز دلو راضی کن و برو....


پاسخ: :)

maryam

ساعت10:03---26 اسفند 1392

as my life flashes before my eyes

I`m wondering if I will ever see another sunrise

so many won`t get the chance to say goodbye

but it`s too late to think of the value of my life.......
پاسخ: ... :)

maryam

ساعت9:55---26 اسفند 1392

حالم این روزا حال خوبی نیست.قلوه سنگی تو کفش این دنیاست.من به روزای شاد مشکوکم....شک دارم ختم ماجرا اینجاست....
پاسخ: منم چند وقته به روزای شاد مشکوکم...

maryam

ساعت9:51---26 اسفند 1392

اون شبی که صدای نسرین داشت تو یه سلول سرد میپژمرد....بی بی سی تیتر اولش این بود:

ممه ی آنجلینارو لولو برد....
پاسخ: چقد خوبه این آهنگ...و تلخ...

علی اص

ساعت14:53---17 اسفند 1392

سلام نگین خوبی ؟

ی هم اسم تو برام کامنت میزاره آدرس وب نذاشتنی فک میکنم تویی . الان تو کامنت گذاشتی ؟
پاسخ: سلام.آره من گذاشتم...

roshanak

ساعت23:34---12 اسفند 1392

اونو برداشتم چون دیگه اون حسا رو ندارم...
پاسخ: ...چقدر خوب... :)

ملیکا

ساعت16:49---12 اسفند 1392

باید خودخواه تر بود..واسه این آدمایی که محبتتو نمیفمن..واسه این آدمایی که..

بهتره هیچی نگم..من اونقد بدبینم که همه چی رو بد میبینم..
پاسخ: تو انقد خوبی که من فقط تو رو یه خوبی میبینم که دست وپا درآورده... :))) هان ای ملیکای کم صبر... :)

علی اص

ساعت14:03---12 اسفند 1392

کامنت دادم اومد ؟ میدونم نیومد ی طومار نوشتم . من اونقد ازین لوکس بلاگ کفری ام . (آیکون شخصی که مدیر لوکس بلاگو جر میده)



بخدا ی صفه نوشتم الان چی بنویسم باز



هیچی دیگ این بود ک : شما بمن لطف داری از باب دلتنگی . من ک همیشه دلم واسه خودم تنگه بین همه ی این دل تنگی ها دلم واسه شمام تنگ میشه . تو وب نوشته بودم که دوست های مجازی مو بیشتر از دوستان و آشنایان اطراف واقعیم دوس دارم .



هر چند کل عرض المشد ... اما دلم تنگ واسه مشد . خعلی دوس دارم بیام اما نمیشه . از شلوغی عید مشد هم خوشم نمیاد یکی نیس بگ آخه تو خوشت بیاد خوشت نیاد اصلا مگ کسی تو رو دعوت کرده مشد ؟ اصن یادش رف امام رضا مارو.

رفتی بهش بگو علی گف شرمنده ام و حالا میدونم ک اون پسره چرا هیچوقت نمی اومد داخل حرمو وامیستاد تو صحنو و هیچوقتم سرشو بلند نمیکرد. نائب زیارت ما هم باش نگین . دعامون کن سر سال تحویل منم یادم نمیره ک دعات کنم اما میدونی ک

ب حرف گربه کوره بارون نمیگیره.


پاسخ: مطمئن باشین به یادتون خواهم بود وقتی برم حرم... :) خیالتون راحت باشه... :) خدا دعای بنده هاشو خیلی دوس داره...فرقی نداره که اون بنده چجوری باشه یا کی باشه... :) شوما واس ما دعا کنین قبول شدنش باخداس :) شما دوست خوبی هستین...بدون تعارف... :)

نام :

آدرس ایمیل:

وب سایت/بلاگ :

متن پیام:

نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

 

 

 

عکس شما

آپلود عکس دلخواه: